بعد از لابیهای طولانی با مادر گرامی، سهم من از خانه تکانی روز عید مشخص شد: "پاک کردن آینه قدی خونه!" همین و بس.
به این میگن دیپلماسی موفق.
از اون روز به بعد، هر روز پیامهای جدیدی گوشه آینه، منو یاد مسئولیتم میندازه. پیامها دیگه دارن جنبه طنز میگیرن.
متن عکس:
آقا میلاد مرسی که اینقدر مرا تمیز کردی، خسته نباشی. دوستدارت، آینه.
آقا میلاد به جا روزنامه کی هی من و خط می ندازه، ازاین دستمال مخصوصا بگیر.. دوست دارت آیینه
پاسخ دادنحذفآیا کامنت مرا آینه خورد؟
پاسخ دادنحذفنخیر نخورد کرو. شما به امتیاز دادن اعتقاد نداری. نه؟
پاسخ دادنحذفکل خونه ما:
پاسخ دادنحذفآقا میلاد کی میای ما رو تمیز کنی پس؟
مي گم انقد به خودت فشار مياري ديكس (!) كمر نگيري
پاسخ دادنحذفآقا میلاد از دستمال جادویی استفاده کن،جادوویی
پاسخ دادنحذفدوستدار تو،آیینه
ای ول به مامان
پاسخ دادنحذفمن که اصلا خونه نیستم تا کمک کنم
برادرم جورمو می کشه
عین چی کار می کنه پسرمون:)
هااا! چرا! خیلی دوس دارم دیگران بهم امتیاز مثبت بدن!
پاسخ دادنحذفینی آخرش همونم افتاد گردن مامان جان؟؟؟
پاسخ دادنحذفجان
مامان جـان
جـان
بالاخره پاکش کردی یا...؟؟
پاسخ دادنحذفدست مامان درد نکنه که آخرش زحمت من رو هم کشید (آیینه)
بمیرم برای اون مادر اسفندی که چنین پسری داره....
پاسخ دادنحذفهی ی ی ی ی روزگار... بیا پسر بزرگ کن، می بینی آینه جان؟ اینم آخر و عاقبتش