اتمام حجت

خدایا ! یا برف را بر شهر ما نازل بفرما، یا ما را به شهر برقی داخل بفرما.

مینا

من: یه مرغ مینا خریدیم، اسمش رو گذاشتیم خسرو!
اون: حرف هم میزنه؟؟
من: نه، از وقت حرف زدنش گذشته.
اون: چار تا سیلی بخوره مث بلبل حرف میزنه!

از این مردم ...

این مردم روی دل هم قیمت گذاشته اند. سیخی هفتصد تومان.

در مشهد نازل شد

و همانا خداوند شهرستان ها را آفرید، تا ملت قدر تهران را بیشتر بدانند.

باطبی !


توی تیتراژ پایانی قهوه تلخ، لیست بازیگران رو اگه نگاه کنین، اسم بازیگر نقش "زندانی" اول از همه نوشته شده.
میدونین فامیلش چیه؟
باطبی !!
گفتم بد نیست  یادی هم بکنیم از احمد باطبی. با اون پیرهن خونی که گرفته بود بالای سرش. کسی که 9 سال زندانی سیاسی بود.

روزگار

روزگار غریبیست نارفیق.

آزادسازی یارانه‏ها

بعد از سی سال یارانه‏ها هم مزه "آزادی" را در این مملکت چشیدند... ما نه.

راه زندگی


 در راه زندگی از "مسیر" لذت ببرید، ولی همیشه حواستان باشد که به کجا می‏روید.


داستانک

یکی بود، یکی بدجوری نبود.

خبر مهم

مراسم تشییع پیکر هنرمند پیشکسوت موسیقی ایران، امروز در مقابل تالار وحدت برگزار شد.
در ادامه نماز جماعتی نیز به اقامت آیت الله جـنتی بر پیکر ایشان اقامه شد. ایشان ضمن لزوم پایبندی هنرمندان به شئونات اسلامی، برای روح استاد ساسی مانکن طلب آمرزش کردند./ انتهاي پيام / خبرگزاری فارس / دهم مرداد 1442 ه.ش

زور و پول

جهان سوم جایی است که عشق‏ها زوری هستند، سکس‏ها پولی.

پیامهای دیواری

ای برادر ارزشی که توی این مدت انقدر خوب یاد گرفتی «مرگ بر» رو از اول جمله به «درود بر» تبدیل کنی !
لااقل یه فکری هم به حال «قاتل ِ» آخرش بکن.

حسرت

اختاپوس هم نشدیم که حرفمون به گوش دنیا برسه.

ژانر

اینایی که ساعت هفت صبح توی پرایدشون میشینن کولر میگیرن.

Hack

امروز صبح وقتی موبایلم زنگ خورد، درست قبل از اینکه از خواب بپرم، یه سیستم مشکوک ازم کد امنیتی خواست !



پاچه خواری جدید

چروک ِ آرنجتیم! بازو بگیر فنا شیم.

اسکول‏ها

یکی به این اسکول‏هایی که جام جهانی رو از نزدیک میبینن بگه؛ فلش دوربین از فاصله صد متری هیچ جا رو روشن نمیکنه.


خواستگاری

- شغل آقازاده چیه؟
- توی یک سازمان دولتی کار میکنن. مسئول کوبیدن مشت محکم به دهان استکبار جهانی هستن.

تپل ِ دوست نداشتنی

به بهشت نمی‏روم؛ اگر جواد خیابانی آنجا باشد.

سوال +18

همه سختی‏های ایام امتحانات یک طرف؛ شنیدن این جملهء ضایع هم یک طرف:
"خوب دادی ؟!!"

گشت نسبت

- شما با هم چه نسبتی دارین؟
- خواهر و برادر شرعی هستیم. فرزندان انقلابیم.

Lost

هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتن خود برنخاست که من به لاست دیدن نشستم.

فرزندم رجب !

فرزندم رجب

جهان سوم، جاییه که برای اینکه بتونیم دو کلوم حرف حساب بزنیم،
تو با اینهمه کلاس و تحصیلات باید بشی «رجب»،
من هم با شیش کیلو ریش و پشم، «ننه رجب» !

قربان تو؛ یکی از همین ننه رجب‏ها

جام جهانی

لباس و کفش کره‏ای که میپوشیم، ماشین کره‏ای که سوار میشویم، سیگار کره‏ای که می‏کشیم، تلویزیون و کامپیوتر و یخچال و ماشین لباسشویی‏مان هم که کره‏ای است، جومونگ و یانگوم را هم که بیشتر از رستم و رودابه می‏شناسیم؛

بیایید این تیم کره جنوبی را هم بعنوان تیم ملی بپذیریم! باشد که از جام جهانی بیشتر لذت ببریم.

Day to Day

خبر: مجسمه فردوسی که در میدان فردوسی تهران به مدت 50 سال نصب بود، شبیه سازی شده و بزودی نمونه اصلی برای «محافظت بیشتر» به مکانی «نامعلوم» منتقل می‏شود و مجسمه شبیه سازی شده جایگزین آن می‏شود.

پیش‏گویی: شعبه 3 فروشگاه Day to Day افتتاح شد: "دوبی، میدان فردوسی"

مظلومیت

این بچه گربه‏ها را که میبینم کنار خیابان مرده اند،
با خودم فکر میکنم که مگر مظلومانه‏تر از این هم میشود مُرد؟!

بدبختی‏ای داریم‏ها !

سالوادور داره لباس عوض میکنه !

یه سوال فنی

سه تا جوون، با ابروهای برداشته شده، صورت های بند انداخته، چشمای سایه زده و شلوار به شدت فاق کوتاه، وایسادن میگن: "حالم بده، احوالم بده!"
خب این یعنی چی؟؟

زلزله 8 ریشتری

اولی: شنیدی میگن قراره زلزله 8 ریشتری بیاد؟
دومی: اِه ؟؟! یعنی داره از سفر استانی برمیگرده!؟

درافشانی صبحگاهی


عشق هم مثل غذا میمونه. مهم نیست چه گهی خورده باشی، بهرحال وقتی سیر شدی تا یه مدت به هیچی اشتها نداری.

مجلس خواستگاری


- شغل آقازاده چیه؟
- بیکاره! ولی مجوز سکونت توی تهران رو داره.

! snake master


کسی میدونه چطور میشه با مسئولین "کتاب رکوردهای گینس" تماس گرفت؟!

پانوشت 1: بسوزه پدر بی کاری و اعتیاد
پانوشت 2: دوستانی که این مدت اخیر شاکی شدن که چرا شماره هاشون رو ندارم خودشون دلیلش رو ببینن.

دروغ ِ بیست

دروغ سیزده واسه رد گم کنی بود! دروغ اصلی رو 20 فروردین اعلام کردن.

جیک جیک مستون

انقدر به زمستون فکر کردیم که بهار زهرمارمون شد.

کبریت

بعضی‏ها مثل کبریت میمونن. خودشون ارزش چندانی ندارن، ولی میتونن زندگیتو به آتیش بکشن !

جنایت

هنوز نفهمیدم «زیبایی» سلاح ِ سرده یا گرم !

یادآوری

آخ !


 « کلماط، وصیله‏هایی حستند که برای انتقال مفاحیم بوجود آمدند»

دیپلماسی موفق


بعد از لابی‏های طولانی با مادر گرامی، سهم من از خانه تکانی روز عید مشخص شد: "پاک کردن آینه قدی خونه!" همین و بس.
به این میگن دیپلماسی موفق.
از اون روز به بعد، هر روز پیامهای جدیدی گوشه آینه، منو یاد مسئولیتم میندازه. پیامها دیگه دارن جنبه طنز میگیرن.
متن عکس:
آقا میلاد مرسی که اینقدر مرا تمیز کردی، خسته نباشی. دوستدارت، آینه.

زرنگ بازی

 مکان: فست فود ِ بابی ساندز-دربند

موقعیت: نفر سوم در صف ده نفری



دیالوگ خطاب به صندوقدار: قربان بی زحمت سه تا «دول برگر» هم واسه ما بزنین.


توضیح 1: مورد سفارش، «دوبل» برگر بود.
توضیح 2: متاسفانه این ماجرا واقعی بود.
نتیجه اخلاقی: هیچوقت سعی نکن زودتر از اینکه نوبتت بشه به خواسته ات برسی.

ایهام

توی زندگی دو چیز برام خیلی گرون تموم شده.
1-خوش سلیقه بودن.
2-بد سلیقه بودن.

وجه اشتراک

دخترها و ماهی‏ها یک وجه اشتراک بزرگ دارن: جفتشون « پولکی » هستن.

مکالمه زیر باران

- حاجی این دختره چرا شبیه مردای حیظ منو نیگا میکنه!؟
- خب معلومه. چون تو داری عین زنای خراب راه میری !

جای تو خالی


مدتی طولانی با هم بودیم. همه جا، شب و روز. در شادی و غم. او همه اسرار زندگیم را می‏داند. همه چیز را به او گفته‏ام. گاهی هم حرفهایم را برایش نوشته‏ام. همه چیز.
اما امروز... هرچه میگردم، اثری از او نیست. جایش بدجوری خالیست. میخواهم دوباره با دستانم لمسش کنم. صورتم را بگذارم روی صورتش و آرام با او سخن بگویم.
امروز، اینجا نیست.کسی چه می داند! شاید به رازهای یک غریبه گوش میدهد و دستهای آن غریبه بدنش را لمس میکند.
ولی... من، به او برمیگردم! زودتر از آنکه او به من برگردد.
« دیشب، گوشی موبایلم را گم کردم »

شعار انقلابی، ورژن 88

اگر جلاد بی‏ایمان بخواهد خون ما ریزد ... من و یاران به هم سازیم و «شلوارش» براندازیم

اولین دیالوگ

(صدای زنگ تلفن)
- بفرمایین؟
- سلام. آقای ... ؟
- بله خودم هستم. امرتون؟
- میخواستم ببینم سفارشهای ما آماده شده یا نه؟
- ببخشید، جنابعالی؟
- علاّف هستم.
- جااانم؟؟
- علاّف هستم آقا. حاج محمد علاّف! از دزفول.

پانوشت:
گویا واژه علاّف، به معنی «جمع کننده علف» بوده قبلنا.

خدایا، لطفا اینها برسد:

یک جعبه شکلات تلخ، یک بطری شراب سرخ و یک دیوان ِ خیام.
(همین امروز)

بوس بوس.
میلاد.

برسد به دست آقای فروشنده


وقتی میگی "سلام داداش گلم"، دوس دارم بگم: "ریدم بهت. ریدم به اون سلام کردنت". وقتی با لبخند ادامه میدی و میگی "خیلی خوش اومدین، مغازه خودتونه"، دوس دارم بشاشم به همه هیکلت.
ولی وقتی بدون خرید کردن دارم مغازتو ترک میکنم و جواب "دستت درد نکنه" من  رو هم نمیدی، وقتی بدون اینکه نگام کنی با اخم روتو برمیگردونی، اونوقته که دوستت دارم! چون لااقل چهره بی نقاب خودت رو نشون میدی. خودت هستی.

یک تجربه

امروز صبح موقع مسواک زدن، مسواکم رو توی جا مسواکی دیدم!

نتیجه گیری بدرد بخور: قبل از باز شدن کامل چشمها، مسواک نزنید.

هشدار

تو کز محنت دیگران بی غمی   ....  به گمانم که نامت نهند "احمدی" !